ما شکست خوردیم
پنج شنبه آخر هفته بود ساعت 2 ظهر با گرمای دهشت ناک! رفتم ترمینال مسافربری تا مسیر 2 ساعته تا زادگاهم رو طی کنم . داخل ترمینال شدم هیچ کس نبود سوت کور! وحشت کردم همینطور که وارد شدم سمت چپم جمعیت عظیمی تو گرما ول وله کنان بطوری که هیچ گونه صفی بغیر از چند نفر آخر مشخص نبود. جمعیت رو شمردم نزدیک 100 نفر می شدند که هرلحظه به تعداد آنان اضافه می شد. بدون هیچ اتوبوسی، بی خیال اتوبوس شدم رفتم سراغ سواریهای شخصی همه بیرون شرکت مسافربری سر خیابون بودند حدود 12نفر مسافرمنتظرماشین های پژو، بعضی ها هم پول براشون مهم نبود سوار می شدند و میرفتن بعضی ها که حتی 200 تومن هم براشون مهم بود مثل ما بلاتکلیف مونده بودیم. راننده ها هم داد میزدند 5000 تومان به یکیشون گفتم کرایه سه و پونصدِ چرا پنج تومن ؟ گفت اقا آخر ماهه بنزین نیست لیتری 500 تومن بنزین میخریم. اگه بنزین داری من تورو مفت می برم. رفتم داخل دفتر گفتم چرا اسم نمی نویسی ؟ گفت این شخصیها برن بعد اسم مینویسیم!!! چشمام از حدقه درآومد گفتم چی؟؟؟؟ دنیا برعکس شده!!!! دوباره تکرار کرد . گفتم چهار پنج ماشین زرد که هست چرا اسم نمی نویسی ؟ تو همین بین یه نفر مسافر جدید وارد شد گفت اقا چرا اسم نمی نویسید؟ من گفتم آقا تاکسی ها زورشون میاد شخصی ها 5 تومن می برن اینا سه و پونصد! یه راننده تاکسی که صدامو شنید شروع کرد به درد دل کردن که اره سهمیه ندادند و کسی صاحب نیست و داریم بنزین آزاد میخریم و از این ننه من غریبم بازی ها که حرفشو قطع کردم گفتم بنزیناتونو فروختین حالا دارین برا ما افه میایین! فقط 70 ماشین پژو تو این مسیره یعنی همه بنزین تموم کردن نصفتون که گاز سوزید . خلاصه راننده گفت کسی نیست شکایتمونو بکنه ما هم بریم حرفامونو بزنیم . خداییش ضایع شد یه نفر باموبایل وارد دفتر شد " بله جناب سرهنگ هیچ کسی رو سوار نمی کنن اینجا ماشینا همه ایستادان شخصیا سوار می کنن خودتونو برسونید " قطع کرد گفت الآن جناب سرهنگ میاد تکلیف این مردمو با شما روشن می کنه هنوز حرفاش تموم نشده بود که هرچی ماشین بود غیبشون زد !! به این بنده خدا گفتم حداقل شماره ماشین ها رو یاداشت می کردی !! چند دقیقه بعد تو دفتر نشسته بودیم که یه نفر از بیرون داد زد مینیبوس کولر دار سوار می کنه ما مثل برق ازجا پریدیم با هول عجله یه جا پیدا کردیم و سوارشدیم! در مدت ایکی ثانیه پرشد!( 20نفر مسافر) خداییش عجب ماشینی بود! گفتم چه آدم پولداری! خلاصه حرکت کردیم، تا 15 کیلوتری مقصد یه نفر پیاده شد چشمم به شیشه جلو ماشین افتاد! چشتون روز بد نبینه آرم شرکت ملی نفت ایران برق از سرم پروند اعصابم بهم ریخت !! تو دوساعت 50هزارتومان با ماشین دولت اونهم با ماشین ملی به جیب زده بود. نوش جونش!!!! از مسائل حاشیه ای این قضیه عبور می کنیم. تو راه به این فکر افتادم که چند روز پیش یکی از مقامات ارشد ایالات متحده امریکا! گفته بود که " در به آشوب کشیدن ایران برای طرح سهمیه بندی بنزین ما شکست خوردیم " . قضایا و اتفاقات گذشته رو تو ذهنم مرور کردم.
با هرکی صحبت می کردم از دست احمدی نژاد ناراحت نبود اما از دست این آدمای فرصت طلب که به فکر مردم نیستند چرا. خداییش تو کدوم کشور این طرح اجرا شده فکر کردم اگه همین طرح تو فرانسه یا کانادا یا خود امریکا و جالب تر از او تو انگلیس اجرا می شد تا حالا هفت دولت عوض شده بود. اما یه نفر حرفی زد از اون حرفا گفت " احمدی نژاد خواست نفت رو تو سفره مردم بیاره بنزین هم از تو سفره جمع کرد و بعد خودش اضافه کرد بنزینی که خارجی ها به ما می دن تا ما رو وابسته کنه نمی خواهیم اگه خودمون تولید داخل داشتیم اونوقت می شد حالا یه اعتراضی کرد حالا خدا از سر تقصیرات اونایی که تو این چندین سال بعد از جنگ یادشون رفته بود پالایشگاه بنزین و ... بزنن نگذره که خدا می دونه چقدر سرمایه ملی اینجوری هدر رفت و ....".
انشاء الله که مسئولین خدمت گذارو روحانیون معظم قدر این ملت بزرگوار روبدونن که بقول امام خمینی (ره) از ملت رسول الله و کوفه در زمان حضرت علی (ع) هم بهترند.
التماس دعا